"وقتی نتونست کتاب مورد علاقش رو پیدا کنه، شروع به نوشتن اون کرد."
ترجمه:
وقتایی که خوندنم می گیره و مثل بیشتر مواقع چیز خوندنی درست حسابی - مناسب حال - پیدا نمی کنم
اون موقع است که
میام اینجا و "در 1 جا" را میخونم.
پ.ن: میتونی این رو 1 اعتراف حساب کنی.
ترجمه:
وقتایی که خوندنم می گیره و مثل بیشتر مواقع چیز خوندنی درست حسابی - مناسب حال - پیدا نمی کنم
اون موقع است که
میام اینجا و "در 1 جا" را میخونم.
پ.ن: میتونی این رو 1 اعتراف حساب کنی.
۱ نظر:
وقتی کتابی را که دوست داری نتونی پیدا کنی و نتونی بنویسی بعد میایی اینجا یکتا میخونی...
فقط بدیش اینه که نمیدونی نویسنده تا کی اجازه میده بخونی...
:)
ارسال یک نظر