و من ی که اصولا اکنون نباید اینجا باشد دارد می نویسد. که چیزی برای نوشتن ندارد. نوشتنی ها را نوشت. اگر خوانده ای دیگر خودت باید بنویسی. اگر نمی توانی به سلامت...

پ.ن: پشت سرتون در رو هم ببندید.
اوقات خوش آن بود که ...
با کسانی که این عدم قطعیت و نا امیدی اندیشمندان، و گزاره های تا اطلاع ثانوی درست، را به سخره می گیرند؛ موافق نسیتم. این نا امیدی نشانه ی نزدیک شدن به مرزهای عقل است. این مرزها در حال آشکار شدن هستند.
یکتا پرستان باید از این موضوع خرسند باشند، اگر بیندیشند.
سرگرم تئوریزه کردن انتخاب* خود هستیم لطفا شماره گیری نفرمایید.

*=حماقت
من و اندیشه های پوچ گرایانه ی این اساتید ریاضی.
و بکوشی که چیزی را که می دانی درست است به خودت ثابت کنی.
و اینکه خوش بختانه سر انجام بتوانی.