از  فردا پس فردا   تا   هف هش ده بیست  روز،

به  اختیار  خود، اجباری؛
بی مکث.
چهار دو ایم
که می شود 24
که  باید  برای  هر  محرم  و  نا یش  آشکار کنیم.
1  1تایی  بود  آن  قدیم ها... 
آن  زمان ها  که  مثل  الآن  امکانات  نبود... 
بله...  ایشون  عطار نبودند...  دکانشان  هم  عطاری  نبود... 
کار و کاسبی شان  هم  کساد...
1  چیزهایی  در  دکانش  پیدا می کردی  که  در  دکان  هیچ  عطاری  پیدا نمی شد.
...
1تا  هم  آن  1تاهای  قدیم.
گمان می کنم  بیشتر  از  آنکه  حال نویسنده  در  نوشتن  یا  ننوشتنش  موثر باشد،  در  آنچه  می نویسد  موثر است.
مثلا
واژه ی "انسان"  بار  منفی دارد؛  "بنده"  محبت آمیز تر است.
گاهی  خوب است  آدم  گول  بخورد؛
گاهی  باید  بازی اش کرد.
 خوب است  انسان  بازیگری  هم  بلد  باشد.
خوب  بودن  را  بازی کنی  بهتر  است  از  اینکه  حتی  بازی اش هم نکنی.
هر  چه  هستم  نویسنده  نیستم.
تنها  درسی  که  در  آن  تقلب  کرده ام  درس  انشا  بود.  از  همان هایی ام  که  انشاهایشان  را  دیگران  برایشان  می نویسند.


پ.ن.
لازم  نیست  بگم  که  تو  کدوم  درس  مرجع تقلید کلاس بودم؟ 
برخی ها  می گویند  ارجاعات  تو  تمام،  عقلی است؛  دینی  نیست.  من  می مانم  که  این  چه  دینی است  که  عقل  بزرگترین  مرجعش نیست؟!  عقلی  که  خودآگاه  باشد؛  عقلی  آرمانی!
برخی  هم  می گویند  تو  یک  واپسگرای  امل  هستی.


خیلی  لوس میشه  اگر  بنویسم:
به  راستی،  من  کیست؟
؟
تنها اصل حیات خدا ست.

سختی های  این  دنیای  آنقدر  پایدار نیست  که  برایش  آنقدرها هم  غمگین باشی
و
خوشی هایش  که   سر مست .
تا 1 مدت خوبی تعطیل
من حوصله ی نوشتن ۱ مقاله ی مفصل روشنگر در باب حماقت  برخی ها  را  ندارم. شما را با نوشتن ۱ جمله ی کوتاه خوشحال می کنم:
تنها درد بی درمان حماقت است.

پ.ن.
و پناه می برم به پروردگار ۱تا از شر حماقت و احمق.
اگر کسی با نقدهای ۱ بی عمل حراف مشکل دارد، به سلامت!
...(زمان لازم برای اشاره ی موشواره به ضربدر این پنجره)
کسی هست که درباره ی دیگران قضاوت نکند؟
کسی هست که آن قضاوت در رقتارش موثر نباشد؟
کسی هست که آن قضاوت در حالات درونی اش موثر نباشد؟

آیا کلا کسی هست؟!
اوهوی...

بعضی واژه ها راه حل هایی شگفت آور برای مسائل دشوار ۱ دوران اند؛
اما تنها ۱ متغیر کمکی هستند؛
دوست عزیز! ارزش واقعی را جایگذاری کن.


پ.ن.
این متغیرها بیشتر برای راحتی کار و پرهیز از پیچیدگی در حوزه ی زبان
کارکرد دارند.

نویسنده است دیگر،
ننویسد که دیگر نویسنده نیست.
آدم است دیگر
دلش نمی آید وبلاگ (نیمه جان اش) را ببندد.

پ.ن.
آدم که وبلاگ ندارد/نداشت.

آدم ها عوض می شوند.
بدی اش بیشتر درباره ی آنهایی است که دوست شان داری.

می مانی
که دیگر دوستشان نداشته باشی
یا
سلیقه ات را دگرگون کنی


اصلا دوست داشتن هزینه دارد
در مورد آدم ها بیشتر.

-چه خبر؟
-سلامتی!
-بعدش؟!
-نقطه.