۱ی از پارامتر های اولیه من در انتخاب گرایش و موضوع پایان نامه غیر قابل استفاده بودنش بود؛
که این اهداف با موفقیت بر آورده شد.
۱ ی هست پزشک است.
گاهی هوس پزشک بودن م می اندازد.
چارشنبه توی کیفش...
پیشرفت علمی را تعریف کنید:

پیشرفت علمی عبارت است از
تعداد دانشجویان (پسر و دختر با وزن مساوی) + مقالات ISI (که به تایید و خط تولید و احیانا مصرف استکبار رسیده و accept شده باشد) * ۱۰۰۰ + مقالات داخلی بخش بر ۱ عدد بسیار بزرگ + دستاوردهای دانشمندان روسی بومی شده + ...


پ.ن.
هر گونه کاربرد اصل لانه ی کبوتری درباره ی دانشجوها و صندلی های دانشگاه ها ۱ انحراف است.
برای کسب مقام با حال ترین آدم روی زمین،
رقابت همه ی شما بر سر رتبه ی دوم است.


پ.ن.
این را گفتم صرفا جهت اطلاع.
ابتدا
The Unreasonable Beauty of Mathematics و Why Math Works
را ببینید.

اصول(؟!) یکسانی بر عقل (سلیم!) آدمی و طبیعت حکم فرماست؛
از دید ۱ موحد: چون ۱ آفریدگار دارند.


اما چرا ریاضیات با طبیعت سازگار است؟
اشتباه شده! دانشمندان مدلی از مدل های (معمولا آماده) در ریاضیات را که با تجربه سازگار است، انتخاب می کنند!
در ریاضیات فضاهایی داریم که ۲+۲ =۱ است؛ یا مجموع زوایای داخلی مثلث لزوما ۱۸۰ درجه نیست! هر مدلی جای مناسبش(؟!) را می خواهد.
این در مورد اصول موضوعه ی ۱ علم (مانند پیش فرض های مکانیک کلاسیک، یا اصول و فرمول های بنیادین نسبیت) است.
بصیرت حکام


می گویند امریکا هکر اجیر می کند برای خرابکاری و جلوگیری از پیشرفت علمی دیگر کشورها، و...

در کشور ما، فارغ التحصیلان ارشد و دکتری که میلیون ها تومان هزینه شان شده را ۲ ماه برای درازنشست، شنا و شستن دستشویی و... و بیش از ۱ سال جای منشی و دفتر دار و... خدمت (سر باز ی ؟!) می فرستند.


با همین راهبردها می خواهند به جنگ نرم بپردازند.
می گویند بیش از اندازه توانایی بازخواست نمی کنند.
شاید فهم و شعور بزرگترین توانایی آدمی است.


همه تان بهشتی اید.

با فرض الاغ بودن نویسنده ی ۱ متن یا چرند بودن آن،
جز حماقت، چیزی از آن متن در نمی یابید.


نوشته های اینجا را با فرض (باطل) الاغ نبودن نویسنده بخوانید!
دیدار امروز (۱۹ مرداد ۹۰) حسینیه،
دیدار دانشجویان با رهبری نبود،
دیدار منتخبین تشکل های دانشجویی با رهبری بود.
آدم بود؛
۱ آدم غافل شد؛
بعدتر،
غافل شد، آدمش را نمی دانم؛
لاقید شد؛
آدم نیست. ~باهوش است؛ فلسفه هم می خواند!
۱ بز باهوش کتاب خوان.
شنونده کم است؛
وراج بسیار.
اگر پیامبر نویی ظهور کند، من به او ایمان خواهم آورد.
نه اصولگرایتان اصول گراست؛
نه اصلاحطلبتان اصلاح طلب؛
نه مسئولتان فعلا مسئول؛
نه دانشجویتان دانش جو؛
نه حاکمتان حاکم.




سیاهنمایی نمی کنم؛
سیاهه می کنم.

۱ آرمان گرا مقصد را نگاه می کند؛
۱ اصلاح چی اکنون و اینجا را؛

همه ی متفکران اصول گرایند.
می ارزد زمان و هزینه ای خرج کنی،
آدم جالبی را ببینی و هم کلامش شوی.
۱ دانشمند، مثلا ۱ ریاضیدان، یا ۱ المپیادی، شاگرد اول، فول پرفسور،...
ممکن است بز باشد!

۱ حمال، اخراجی، مشروطی، دیپلم ردی،...
ممکن است ۱ حکیم باشد!