برای آن  سه  نقطه ی آخر بعضی مطالب اینجا  چند  معنا یافتم:
  • منظور را نرساندم  شما خودت را برسان.
  • بازبینی شد.
  • ادامه دارد.
  • به جای کلمات هم خانواده ای که انسان های باسواد برای لفاظی  در نوشتار یا گفتار خود به کار می برند، به کار رفته است.
...

خواندن گروه آن هم متناهی اش... که بیشتر کنکاش است تا خواندن... نگران کننده است...
از آن بابت که ته اش چیزی برای ما باقی مانده باشد 
برای 
کشف!

آن هم در این (x,y,z,t) خراب...
می نویسم
می خوانیم، مثنی نیمه حاضر مختلط
نقطه.
زور یظافل


ممکن ه  این جور به نظر نیاد
ولی
اون جور نیست که به نظر می آد
یک  بنده خدایی  بود  که  قبول  شدنش  در  دانشگاه  رو  به  باز شدن بخت ش  تعبیر کرد.



حالا  فکر  می کنه  در  دانشگاه  چه  خبره...
اون بنده خدا...

که...
می شناسیمش؟
بدترین بهترین ها بودن  بهتر  است  از  بهترین بدترین ها بودن.


بودن  حد  ندارد.
این  روزها  بیش از  همه  چیز  وقت تلف کردن  را  دوست دارم.

نفس های آدمی، گام های اوست به سوی مرگ.
نه  تنها  تا کنون کاری نکرده ام؛  بلکه  قرار هست  که  در  آینده  نیز  کاری نکنم.
بی خیال آرمان مارمان...


پ.ن. دیگر مرد شده ایم، و بزرگ.