هیچ کس اعتراف نمی کنه.

پ.ن: ولی من که می دونم.
4 تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست.
اندیشه هایی شاید والا در قالب هایی بی تردید پست.
نامزد جالبترین واژه ی روز: "شورشی کلاسیک".

نامزد جالبترین ایده در دست بررسی: شهودگرایی؛ خصوصا ریاضیات شهودگرایانه .
که همه ی این مسخره بازی ها را پایان دهم و بروم طلبگی کنج حجره ای محقر و باقی عمر را دور از این بازی ها سر کنم.

پ.ن1: مسخره گی ها: ریاضی و فیزیک و ... و پول در آوردن و سایر چرندیات... .
پ.ن2: مانع: بی ارادگی.
پ.ن3: تنها اثر این تصمیم کبری همین متن است؛ احتمالا.
پ.ن4: برای کسانی که دیدگاهی دارند دانستنی های بیشتری است.
شاید همه ی ما استراتژی برد توی زندگی رو بدونیم. چه می شه کرد که به دانسته هامان عمل نمی کنیم؛ به خوب بودن.
پیچیده ترین نظریات مجموعه ای از ساده ترین ایده ها اند.

پ.ن: اصل نادرست بقای متن.
امان از این ملاحظات.
به جایی می رسی که برای بزرگتر شدن به داده نیاز داری.

پ.ن: متاسفانه.
امیدوار باشیم از این ذهن آفریننده چیزی باقی بماند از پس این سیلاب داده ها.
و زندگی به امید آن اطلاع ثانوی...
خر خوانی تا اطلاع ثانوی...
این بایگانی وبلاگ را که دیدم دانستم یا دانشمندتر شدم یا نادان تر یا تنها تر و یا اجتماعی تر که امسال این همه هزیانیده ام. می شود گفت چیز زیادی ندانسته ام.
گاهی مانند این حرفه ای ها می شوم. می نشینم و اراده می کنم بنویسم و می نویسم. ولی گاهی هم هنرمندانه می شود؛ مرا می نشاند و می نویساند و گاه نمی آید نوشتن و نشستن هم سودی ندارد .
چه اندک اند کسانی که ایده های جسورانه دارند .
14
تمام چیزی که این استاد از سواد من دریافت 14 هم نمی شد.
قالب های لوس(ث) شده.
نمی دانم چرا هر چه می نویسم طنز از آب در می آید.
درد دل های بی دردسر 1 یکتا.

پ.ن: یکریختند چاه و وبلاگ.
به عنوان تمرین فردا کارهایی که لازم نیست انجام نده.
چقدر باید فکر کنی تا یادت بیاید با آخرین چیز جالبی که برخورد کردی کی بود؟