باید ملاحضات و مصلحت اندیشی هایت را در پوشه ای جدا قرار دهی تا با اعتقاداتت در نياميزد.
می دانم از من رنجید؛ اما به گمانم لازم بود.


هر چیزی هزینه ای دارد،
و من هزینه ها را نقد پرداخت می کنم.

یک نمونه ی عرفی نابخردانه، تواضع های بی جاست.
یک نمونه ی عرفی نابخردانه، تواضع های بی جاست.
خجالتی یا مردم گریز یا مردم ستیز،

مسئله این نیست.
درباره ی  ژست  تئوریسین ی.
شواهدی  در  ذهن است؛
گویا  ترک شیرازی  مرد بوده.
کار  دارد  به  جاهای  باریک  می کشد.



به  گمانم  دیگر  باور کرده ام  که  از  پس ش  بر نمی آیم؛

و  این  خیلی خیلی  خطرناک است.
آ: "... وقتی منطقی فکر می کنم... "
ب: "ببخشید مگه شما Deviceشم داری؟!"


حالا بماند جنسیت آ.

اندیشه ورز شاگردی است، که آموزگار خویش است؛

یا

آموزگاری است که شاگرد خویش است.
متر آدم بودن.
فاصله ی ابوریحان و فارابی در رشت،

به اندازه ی بیش از ۱ ساعت حیرانی من است در گوشی همراه م.

آره دیگه حقیقت رو ساده و بی ریا بروز بدی همین میشه!



مردم حقیقت رو تو جاهای عجیب و غریب می جویند.

واکنشم:

"زرشک..."!
برخی دانشمندان/پژوهشگران دارای یک نوع حماقت جالب هستند(حماقت مرتبه ی ۲):

مسئله حل می کنند؛ اما نمی دانند چرا؟ برای کی؟
فقط می کوشند حل شود!




خزعبلات جلو رفتن علم را فراموش کن.

مطلوبات؟
برای کی؟

برخی راه حل ها شمار اندکی مجوز، برای استفاده دارند.
هیچ چیز آنقدر مهم نیست (بخصوص ریاضی) برایم، که بروم به
باختران
تا بیاموزم.



حالا چین شاید...