شما هم صداشو در نیار.
و گذشته ای که ما را رها نمی کند.
با اسطوره هایت روبرو نشو. می کشی شان.
با ترس هایت هم.
نبش یاد های فراموش شده
نیم روز با گنگ
فراموشی ِ
6

پ.ن: نشانی نشان های فراموش شده واکاویده.
این که چطور نمی توان رفتار 1 ی را، 2 تا را، 3 تا را پیشگویی کرد ولی انبوهی را چرا، بماند.
که برادر بزرگ حواسش هست...
از کسانی که با دیدن بسته می دانند درونش چیست که بگذریم کسانی هستند که از وجود بسته پی به درونش می برند؛ دسته ی سوم اکثریت اند.
فکر کنی دیگرگون نشدیُ آن مترت هم عوض شده باشد.
سلیقه ای را که زرتی دیگرگون می شود را چه می شود کرد؟
که پندارند همه ی چیزهای خوب در ویترین دکان هاست و در زباله دانی ها چیز به درد بخوری پیدا نمی شود.
که می دانیم کمترین بهای دست کردن در زباله دانی آلوده شدن است.

پ.ن: که 100 افسوس که شان نزول این گزارشات را که دیگر نمی توان گزارش کرد .
برخی از ویژگی های ام نسبت به زمان پیوسته که هیچ، انتگرال پذیر هم نیستند.
واقعا 1 کلاس ریاضی بود؛ با جذابیت ها و خسته کنندگی های 1 کلاس ریاضی.
مثل 1 امتحان واقعی برگزار شد طولانی، به فکر وادارنده.
نمره ها هم به لیاقت این نظام آموزشی می آمد.
بهترین امتحان دوره ی تحصیل 1 یکتا.

پ.ن: با تشکر از بیژن هنری در درس توپولوژی جبری.