خوشی ها* تمام می شود، خوبی اش این است که ناخوشی ها هم.
*: روزهای بدون ریاضی را می گویم.
مشهور است که:
ریاضیون را از راه رفتنشان می توان باز شناخت: سر به زیر و افسرده نما.
این خود زنان بوده اند که خود را جنس دوم معرفی کرده اند.
پاک ترین انسان ها آنهایی اند که در خلوت/ دنیای مجازی پاک بمانند.
احمق ترین زنان آن هایی اند که "زن بودن" شان برایشان مسئله است.
باید چقدر نادان و پوچ بود که "زن" بودن ت یک هویت به تو بدهد! که حالا بخواهی این هویت زنانه ات را تبیین کنی، یا پیدایش کنی و از این حرفا...
این روزها، بحرین...
بزرگان که سرشان شلوغ است: گروهی سرگرم آبادانی اند و حاشیه سازی، گروهی جلوی بروز دیکتاتوری گروه بالا را می خواهند بگیرند، گروهی نیز حاشیه ها را تبیین می کنند؛ دیگر بزرگان را ارشاد.
کوچک ها باید درباره ی کشتار مردم هم کیش، سوزاندن کتاب و مسجد موضع بگیرند، کاری کنند؛ ما، که مصالح و اولویت ها را نمی فهمیم.
گذارمان باز به سگستان افتاد آنجایی که هیچ پیش بینی ای (جز همین(و این(و این...))) درست از آب( و حتی از باد و خاک و آتش) در نمی آید.
دنیا وارونه است هر چه احمق تر باشی، راحت تری!
هر چیزی در جای خود نيکوست.
هذیانیات اینجا در جایی، جز این چاه، چرند(تر) می نمایاند.
درباره ی امتحان
شادی پایانش به ماتم خراب شدنش می چربد؛ به شدت!
و تا اطلاع ثانوی: اطلاع ثانوی.
آرزوی بمنچهیسم:
اگر وجدان نداشتم، اشتباهات کمتری داشتم.
دنیا وارونه است هر چه حیوان تر باشی، راحت تری!
مگر آن که تعریف های عجیب و غریبی داشته باشی و پس از کوهی مصیبت، زیبایشان خوانی.
وقتی تقریبا هیچ پیش فرضی نداری، چطور می توان دیگرگون ت کرد؟
اشاره ی دست گویاتر از اشاره ی زبان است؛
و ...
توجیه:
اندیشه ی بلند.
پ.ن.: با اندیشه ی بلند نمی توان خوب زیست، ولی شاید بشود خوب مرد. شاید .
مندریککلمهتناساییوحماقتیعجیب
٪۹۹/۹۹ مردم، استعداد چیز را ندارند؛ ٪۹۹/۹۹ مستعدین، لیاقت چیز را ندارند؛ ٪۹۹/۹۹ لایقین مستعد، امکانات فراگیری چیز را ندارند؛ ٪۹۹/۹۹ متمکنین لایق مستعد، حوصله ی چیز را ندارند.
قرار نیست همه مثل هم باشند، قرار نیست همه بفهمند، ...